میثاق تنهــا

هیچ وقت،هیچ چیزی،اونطور که خودت میخوای پیش نمیره...

میثاق تنهــا

هیچ وقت،هیچ چیزی،اونطور که خودت میخوای پیش نمیره...

باز باران...

باز باران با ترانه میخورد بر بام خانه،

خانه ام کو؟ خانه ات کو؟ آن دل دیوانه ات کو؟

روزهای کودکی کو؟ فصل خوب کودکی کو؟

یادت آید روز باران گردش یک روز دیرین، پس چه شد دیگر کجا رفت خاطرات خوب و رنگین،

در پس آن کوچه بن بست در دل تو آرزو هست،

کودک خوشحال دیروز، غرق در غم های امروز،

یاد باران رفته از یاد، آرزوها رفته بر باد،

باز باران میخورد بر بام خانه، بی ترانه، بی بهانه، شایدم گم کرده خانه اش را...

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد