بی اراده بودن در چشمانش موج می زند، از نگاه سردش می توان فهمید که دیگر انگیزه ای برای ادامه دادن ندارد...
لبخند می زند ،
اما کافیست کمی دقیق تر به چهره اش بنگری ، درخواهی یافت که این لبخند تلخ ، چسبی است که بر لبانش چسبانده است...
هم صحبتش که میشوی جز امید و آرزو نمی گوید ، اما تو چه میدانی که در دلش چه می گذرد!!!
آخرین جمله ای که از او شنیدم این بود :
هی فلانی!
زندگی شاید همین است.....
زندگی همیشه یک رو ندارد
گاهی به رویمان لبخند می زند
گاهی آنچنان عبوس و گرفته به ما نگاه میکند که دلمان میگیرد
ولی در هر حال زندگی زیباست
الان برای من زیبا نیست!
قبلا زیبا بود و امیدوارم بعدا هم زیبا بشه...
باید به خاطره آرامش خودت ببخشی.تا اونجایی ک من میدونم باید بخشید تا حرص نخورد تا خودتو الکی عذاب ندی......
زندگی خیلی چیزایه ساده ایه ک ما میشکونیمش و بهش اهمیت نمیدیم.
من نمیخوام ببخشم! کاری کردن که نمیخوام ببخشمشون! میسپارمشون به خدا... باید جواب پس بدن...
کاملا درسته....
آره درد داره انقد که میکشتت
اگه بکشه که خوبه ولی نمیکشه فقط دردش برای آدم میمونه...
اوووووووووووووووف
چقدر تلخ
دوست عزیز، آدرسی، چیزی، بذار تا ما هم بتونیم سری بهت بزنیم...
آره واقعا دمش گرم
آره دم تو هم گرم که سر زدی و نظر دادی...
salam.kheili ali bud.khoshhal misham b man sar bezani
سلام
ممنون...
باشه حتما...
به شانه ام زدی تا تنهاییم را تکان دهی
به چه دل خوش کرده بودی؟
تکان دادن برف بر شانه آدم برفی؟؟؟
سلام عاشقه خسته دل
خخخخخ
علیک سلام
بشمر
لعنت به این دنیا و آدمهای دو رنگش...
بشمار...