یه روز گاو پاهاش میشکنه دیگه نمی تونه بلند شه.
کشاورز دامپزشک میاره.
دامپزشک میگه: ”اگه تا ۳ روز گاو نتونه رو پاش وایسته گاو رو بُکشید.”
گوسفند اینو میشنوه و میره پیش گاو میگه: “بلند شو بلند شو”
گاو هیچ حرکتی نمیکنه…
روز دوم باز دوباره گوسفند بدو بدو میره پیش گاو میگه: ” بلند شو بلند شو رو پات بایست ”
باز گاو هر کاری میکنه نمیتونه وایسته رو پاش!
روز سوم دوباره گوسفند میره میگه:
“ سعی کن پاشی وگرنه امروز تموم بشه و نتونی رو پات وایسی دامپزشک گفته باید کُشته شی! ”
گاو با هزار زور پا میشه...
صبح روزبعد کشاورز میره در طویله و میبینه گاو رو پاش وایساده از خوشحالی بر میگرده میگه:
” گاو رو پاش وایساده ! جشن میگیریم … گوسفند رو قربونی کنید… ”
نتیجه اخلاقی: خودتون رو نخود هر آشی نکنید !
اینقده این داستان رو دوست دارم. اتفاقن همیشه برای بیخودیها این داستان رو نقل می کنم
آورین آورین
آدم این قدر خودش رو؛کوچیک بکنه!!!واسه طرف!
بعدشم قربونی بشه!
محشره والا!!!
راستش منم از کسایی که همه جا عضو ثابت اند....
خوشم نمیاد...
اصن حالا که اینطوری شد...بهتر که قربونیش کردن!!!
like
bazam b man sar bezan
link misshi ba ejaze
باشه
تر نوخود هر آش کود نما
اینجوریش با نمک تر بود.خیلی جالب بود
جدالایک داشت میثاق
میثاق قاطی کردم اون نطرکه دادم گفتم لایک داشت مال پست بالاس خخخخخخخخخخ
نظر من واسه این:اره راست میگه خودمون رو نخوداشی نکنیم دیگه خخخخخخخخ
آفرین یاد بگیر که نخود هر آش نکنی خودتو