میثاق تنهــا

هیچ وقت،هیچ چیزی،اونطور که خودت میخوای پیش نمیره...

میثاق تنهــا

هیچ وقت،هیچ چیزی،اونطور که خودت میخوای پیش نمیره...

داستان کوچولو - اهمیت تفکر



پادشاهی می خواست نخست وزیرش را انتخاب کند.

چهار اندیشمند بزرگ کشور فراخوانده شدند.

آنان را در اتاقی قرار دادند و پادشاه به آنان گفت که: «در اتاق به روی شما بسته خواهد شد و قفل اتاق، قفلی معمولی نیست و با یک جدول ریاضی باز خواهد شد، تا زمانی که آن جدول را حل نکنید نخواهید توانست قفل را باز کنید. اگر بتوانید مسئله را حل کنید می توانید در را باز کنید و بیرون بیایید».

پادشاه بیرون رفت و در را بست.

سه تن از آن چهار مرد بلافاصله شروع به کار کردند. اعدادی روی قفل نوشته شده بود، آنان اعداد را نوشتند و با آن اعداد، شروع به کار کردند.

نفر چهارم فقط در گوشه ای نشسته بود. آن سه نفر فکر کردند که او دیوانه است.

او با چشمان بسته در گوشه ای نشسته بود و کاری نمی کرد. پس از مدتی او برخاست، به طرف در رفت، در را هل داد، باز شد و بیرون رفت!

و آن سه تن پیوسته مشغول کار بودند. آنان حتی ندیدند که چه اتفاقی افتاد! که نفر چهارم از اتاق بیرون رفته.

وقتی پادشاه با این شخص به اتاق بازگشت، گفت: «کار را بس کنید. آزمون پایان یافته. من نخست وزیرم را انتخاب کردم».

آنان نتوانستند باور کنند و پرسیدند:

«چه اتفاقی افتاد؟ او کاری نمی کرد، او فقط در گوشه ای نشسته بود. او چگونه توانست مسئله را حل کند؟»

مرد گفت: «مسئله ای در کار نبود. من فقط نشستم و نخستین سؤال و نکته ی اساسی این بود که آیا قفل بسته شده بود یا نه؟ لحظه ای که این احساس را کردم فقط در سکوت مراقبه کردم. کاملأ ساکت شدم و به خودم گفتم که از کجا شروع کنم؟ نخستین چیزی که هر انسان هوشمندی خواهد پرسید این است که آیا واقعأ مسأله ای وجود دارد، چگونه می توان آن را حل کرد؟  پس من فقط رفتم که ببینم آیا در، واقعأ قفل است یا نه و دیدم قفل باز است».

پادشاه گفت: «آری، کلک در همین بود. در قفل نبود. قفل باز بود. من منتظر بودم که یکی از شما پرسش واقعی را بپرسد و شما شروع به حل آن کردید؛ در همین جا نکته را از دست دادید. اگر تمام عمرتان هم روی آن کار می کردید نمی توانستید آن را حل کنید. این مرد، می داند که چگونه در یک موقعیت هشیار باشد. پرسش درست را او مطرح کرد»

نظرات 7 + ارسال نظر
آرام پنج‌شنبه 26 تیر 1393 ساعت 13:08

خیلی خیلی قشنگ بود لذت بردم ممنون میثاق جان

خواهش میکنم

آرام پنج‌شنبه 26 تیر 1393 ساعت 14:24

خیلی خیلی زیبا بود ولی میثاق به عمق پیامش توجه کردی تا به حال متن به این پر محتوایی ندید ه بود م

بله دقیقا خیلی پر معنیه

آتی جمعه 27 تیر 1393 ساعت 01:30

افرین به هوشش

بله همینطوره عاطی خانوم

سارا شنبه 28 تیر 1393 ساعت 15:54 http://sky-2012.mihanblog.com/

لایییییییییییییییک

ممنون

شهرام یکشنبه 29 تیر 1393 ساعت 14:35 http://tan2rost.blogsky.com/

سلام.شما رو لینک کردم اگر دوست داشتید منو لینک کنید

درود
ممنون
شما هم لینک شدید

good girl یکشنبه 29 تیر 1393 ساعت 17:51 http://aseman-man.blogsky.com

بله...اول باید ببینیم اصن مسئله ای هس؟
اگرم بود پاکش میکنیم!!!
والا!
به همین راحتی

باران پاییزی سه‌شنبه 31 تیر 1393 ساعت 09:32 http://baranpaiezi.blogsky.com

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد