| ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
| 1 | ||||||
| 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
| 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
| 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
| 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
| 30 |

دیشب به مناسبت قرعه کشی خانوادگی همه عموها و عمه ها خونه ما بودن. 
بعد مراسم قرعه کشی واسه صرف چای چای شیرینی که گرفته بودم رو آوردم. 
پرسیدن از برای چیست؟؟؟ 
گفتم : تولدمه! 
گفتن مبارکه و ... 
قبلش آهنگ گلچین کرده بودم...
آهنگ که پلی شد دوتا عموها اومدن وسط... 
کم کم محفل گرم شد... 
اصرار کردن که منم بله... یعنی برم وسط ! 
نمیدونم چرا! 
ولی خجالت میکشیدم! 
خلاصه رفتیم وسط و یه تکون و دو تکون و ... 
کلی خوش گذشت... 
واقعا خوشحال بودم. ( اینجوری : 
)
همیشه به داشتن چنین عموها و عمه های مهربون و با صفایی افتخار میکردم. 
خیلـــــــــــــــــی دوسشـــــــــــــــــــــــــون دارم... 
انشالله همیشه خوش باشن. 
البته منم در کنارشون! 
خیلی شب خوبی بود... خـــــــــدارو شکر... 






