عشق از دست رفته هنوز هم عشق است....
فقط شکلش عوض میشود، همین ..!
دیگر نمیتوانی لبخند عشقت را ببینی یا برایش غذا ببری ...
یا موهایش را نوازش کنی و یا با او برقصی ...
اما وقتی این حس ها ضعیف میشوند، حس های دیگر قدرت می یابند ...
خاطرات ...
خاطرات شریکت میشوند ...
تو آن را غذا میدهی، بغلش میکنی، با آن میرقصی ...
زندگی باید به پایان برسد ولی عشق نه ...
♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥
سلامتی اونا که به پای رفــــاقت سوختــــن، ولی به نام رفــــاقت سکــــوت کردن . . .
سلامتی اونا که به پای رفاقــــت جــــون میدن، ولی هرگز ادعــــای رفاقتشــــــــون نمیشه. . .
سلامتــــــــــی اونا که رفاقتشــــــــون بی منتـــــــــه . . . !!!
همه میگویند چشمانش رنگارنگ است!
اما من میگویم : چشمانش عسلیست...
نه برای رنگش، برای اینکه:
شیرین ترین لحظاتم در چشمان او خاطره شده اند...
دختر و پسری با سرعت ۱۲۰ کیلومتر سوار بر موتور...
دختر : یواشتر من میترسم!
پسر : نه خوش میگذره
دختر : نه نمی گذره. خواهش میکنم خیلی وحشتناکه!!!
پسر : پس بگو دوستم داری...
دختر : باشه باشه دوست دارم حالا خواهش میکنم آرومتر...
پسر : حالا محکم بغلم کن (دختر بغلش کرد.)
پسر : میتونی کلاه ایمنی منو برداری بذاری سرت؟ اذیتم میکنه...
.
.
.
روزنامه های روز بعد : موتور سیکلتی با سرعت ۱۲۰ کیلومتر بر ساعت به ساختمانی اصابت کرد موتور۲ نفر سر نشین داشت اما فقظ ۱ نفر نجات یافت! 
.
.
.
حقیقت این بود که اول سر پایینی پسری که سوار موتور بود متوجه شد ترمز بریده، اما نخواست دختر بفهمد در عوض خواست که یک بار دیگر بشنود دوستش دارد . . . 