| ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
| 1 | ||||||
| 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
| 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
| 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
| 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
| 30 |
ناراحتین که روز ولنتاین کسیو ندارین باهاش برین بیرون؟!؟ 
.
.
.
.
.
.
.
یادتون باشه...
یه سری ها هستن که روز مادر کسیو ندارن بهش کادو بدن... 
یه سری ام روز پــــــــــــــدر رو بدون پـــــدر سپری می کنن... 
پس بیخیالش، خـــــــــــدارو شکر کنید واسه داشته هاتون! 




پی نوشت : من ازینکه ولنتاین کسی رو ندارم ناراحت نیستما...
همینجوری این مطلب رو توی وب دوست خوبمون "آسمان دلم ابریست" دیدم خوشم اومد و کپی کردم. 
دانشجویان ردیف اول کلاس همه باهوشن ولی فقط تا زمانی که دانشجوهای ردیف آخر مایل به رقابت نباشند!
تقدیم به همه ردیف آخری های دانشگاه...
----------------------------
این عکس مرز شب و روز را در کره ی زمین نشان می دهد.

----------------------------
مـرز دریای شمال و بالتیک که به طور شگفت انگیزی هرگز از بین نمیرود...

سوره مبارکه فرقان آیه 53:
« و هو الذی مَرَجَ البحرینِ هذا عَذبٌ فُراتٌ و هذا مِلحً اُجاجً وَ جَعَلَ بَینَهما بَرزَخا و حِجراً مَهجوراً»
و اوست کسی که دو دریا را موج زنان به سوی هم روان کرد این یکی شیرین و آن یکی شور و تلخ است ومیان آندو حریمی استوار قرار داد.
----------------------------
شما هم قبل از خاموش کردن لامپ وامیستین مسیر برگشت به جای خوابتون و جای گوشیتون رو از حفظ میکنین یا فقط من اینجوریم !؟ 
----------------------------
لذتی که توو باز و بسته کردن در باتری کنترل در حین تماشای تلویزیون هست ، توو خود تماشای تلویزیون نیست! 
----------------------------
دقت کردین هیچ لذتی مثل این نیست که دو روز پیش تخمه خورده باشی، امروز یکی اش رو روی فرش پیدا کنی! 
----------------------------
رفیقم پفک بهم تعارف کرد دوتا برداشتم گفت خب دیگه بسته ، برگشت دستش خورد به درخت نصفش ریخت تو جوب. ( کلید اسرار) 
----------------------------
اینو تو گوگل سرچ کنین!!! خیلی جالبه!!! "zerg rush" 



دیشب با چندین تن از دوستان زدیم بیرون... 
اول رفتیم قارون! (بچه های رشت میدونن کجاست!) 
نشستیم و شیرین خوردیم و چای و قلیون! 
معتاد نیستیما! تفریحی میکشیم! 
تولدی بود مشترک واسه سه نفر! 
من و اون دوستم و اون یکی دوستم! 
کاملا متوجه شدید کدوم دوستام رو گفتم دیگه؟! 
دوم رفتیم امیر بکنده! 
ولی دیدیم امیر بکنده رو کندن! (یعنی ورودیش رو چاله کنده بودن و نمیشد رفت داخل!) 
مجبور شدیم بریم بغلش حاجی بکنده!
همه شد کنده کنده! 
یه کومه ای رفتیم و نشستیمو جاتون خالی شام رو زدیم به بدن 
سوم تو راه برگشت رفتیم منطقه آزاد انزلی 
کلی عکس گرفتیم و قشنگ در کنار دریا یخ زدیمو اومدیم... 
فقط یه نمه بارون گرفته بود که نزاشت بچه ها انرزی موجود در کمر رو خالی کنن! 
و قر کمرشون رو نگه داشتن واسه روزی دیگر و پر انرژی تر 
خلاصه کلی خوش گذشت، جای همتون خالی...
( یه عکس از خودم از دیشب در ادامه مطلب )