پشت چراغ قرمز تو ماشین داشتم با تلفن حرف میزدم و برای طرفم شاخ و شونه میکشیدم که نابودت میکنم !
به زمین و زمان میکوبمت تا بفهمی با کی در افتادی!
زور ندیدی که اینجوری پول مردم رو بالا میکشی و........ خلاصه فریاد میزدم.
یه دختر بچه یه دسته گل دستش بود و چون قدش به پنجره ی ماشین نمیرسید هی میپرید بالا و میگفت آقا گل! آقا این گل رو بگیرید....
منم در کمال قدرت و صلابت و در عین حال عصبانیت داشتم داد میزدم و هی هیچی نمیگفتم به این بچه ی مزاحم!
اما دخترک سمج اینقد بالا پایین پرید که دیگه کاسه ی صبرم لبریز شد و سرمو آوردم از پنجره بیرون و با فریاد گفتم: بچه برو پی کارت! من گـــل نمیخـــرم! چرا اینقد پر رویی! شماها کی میخواین یاد بگیرین مزاحم دیگران نشین و....
دخترک ترسید... کمی عقب رفت! رنگش پریده بود! وقتی چشماشو دیدم ناخودآگاه ساکت شدم! نفهمیدم چرا یک دفعه زبونم بند اومد! البته جواب این سوالو چند ثانیه بعد فهمیدم!
ساکت که شدم و دست از قدرت نمایی که برداشتم، اومد جلو و با ترس گفت: آقا! من گل نمیفروشم! آدامس میفروشم! دوستم که اونور خیابونه گل میفروشه! این گل رو برای شما ازش گرفتم که اینقد ناراحت نباشین! اگه عصبانی بشین قلبتون درد میگیره و مثل بابای من میبرنتون بیمارستان، دخترتون گناه داره....... دیگه نمیشنیدم!
خدایا چه کردی با من! این فرشته چی میگه؟!
حالا علت سکوت ناگهانیم رو فهمیده بودم! کشیده ای که دخترک با نگاه مهربونش بهم زده بود، توان بیان رو ازم گرفته بود! و حالا با حرفاش داشت خورده های غرور بی ارزشم رو زیر پاهاش له میکرد!
یه صدایی در درونم ملتمسانه میگفت: رحم کن کوچولو! آدم از همه ی قدرتش که برای زدن یک نفر استفاده نمیکنه! ... اما دریغ از توان و نای سخن گفتن!
تا اومدم چیزی بگم، فرشته ی کوچولو، بی ادعا و سبکبال ازم دور شد! حتی بهم آدامس هم نفروخت!
هنوز رد سیلی پر قدرتی که بهم زد روی قلبمه! چه قدرتمند بود!!
مواظب باشید با کی درگیر میشید! ممکنه خیلی قوی باشه و کتک بخورید!
میثاق نوشت: اینو خوندم یه جوری شدم! یه جوری که قابل وصف نیست! بنظرم خیلی واضح میگه که نگاه افراد نسبت به زندگی کاملا با هم متفاوته... نگاه دخترک چقدر ساده... نگاه مرد اما...!!!
اووووووووووف پس میثاق هم بالاخره نوشت. آورین
ازین دست واقعیتها زیاده فقط به یکمی زاویه دید نیاز داره که چطور می بینمش خوب یا بد
چیه مگه؟!
دقیـــــــــــــــــــــــقا...
خیلی زیبا با اینکه قبلا خونده بودم ولی یاد آوری خوبی بود
بله بله
آخی بیچاره
دلم بسی گرفت
هیییی...
salam,,,,ali bod be web manam bia khoshhal misham
درود
ممنون نظر لطفته
باشه...
عالی بود
ممنون
آخه میثاق نوشتت نشون میده قلمت خوبه ولی دست به دامن کپی/ پیست میشی
خب حالا چرا میزنی میثاقققققققققققققققققققق؟
واقعا میگی؟!


من کجا زدمممممممممممممممممممممممم؟!
سلام..
عیدتم مبارک...
صد سالم به این سالا...!
هر رزوتم نوروز...
نوروزتم پیروز
آره...بعضی وقتا...انگار از دسمون در میره همه چی...
مغرور میشیم.دیگه روزمین نمیشینیم..اخم..سنگین..
بعد میشه اینطوری ک یه دختر خانم...بهمون تلنگر میزنه..
خوبه..خوشالم وبلاگ شما..یه میثاق نوشته هم، واردش شد...بعد از دوسال و هفت ماه...
درود



ممنون
دوسال و هفت ماه رو خوب اومدی
پست هایی هم بوده خودم نوشتم! اونایی که وصف حال و روزم بوده!
قشنگ بود....
بچه ها کلا دنیاشون فرق داره.....
بدرود
ممنون

بله دقیقا
بدرود بدون درود
سلام خیلی زیبا و پر معنی بود
درود
ممنون
آره کم نوشتی ولی خوب نوشتی
بنویس جوان بنویس. وقتی بنویسی خیلی از مسایل حل میشه. باور کن
ممنووووووووون

باشه استاد
نه ،گفتی همه ی وبلاگم...کپی/پیسته؟
باشه درست میگی
عالییییییییییییییی
ممنون