با تغییر تقویم و با 31 روزه شدن شش ماه اول سال،
سپندارمذگان شش روز به عقب تر یعنی 29 بهمن انتقال یافت.
پسرایـی هستـن کـه...
ابروهاشون فابریک خودشونـه...
صدای خنده هاشون تو خیابون نمیپیچـه...
همونایی کـه نـه لکسوز دارن نـه کمـری...
شلواراشون نـه خیلی براشون بزرگـه نـه خیلی کوچیک...
اما...
مـرام دارن...
چشمشون همـه جـا کار نمیکنـه...
و دنبـال موی بلونـد و چشم آبی نیستـن...
همونایی کـه هدفشون نیاز جنسی شون نیست...
و مردونگـــــــی رو به آلتشــــــون نمیبینـــــــــن...
پسرایی کـه...
پــــُـز نمیـــدن...
موزیکـ های خارجی رو بـدون معنی کردن حفظ نمیکنـن...
پاتوق شون مهمونی و شیشـه و انـواع مشروبی جات نیست...
آره رفیــق...
اونایی کـه...
بی ریــا...
بـا خــدا...
مهربون...
بـا مسؤلیت...
تیکه کلامشون معرفتـه...
و آدمـها رو مثـل هـم نمیبینـن...
آدم میتـونـه بشون تکیـه کنـه...
کنارشـون آرامـــــــــش داری...
کنـارش باشی یـا نباشی حواسش بـه بقیـه دختــرا نیست...
این جـور پســرا...
خیلی مـردن...
خیلـی تکـن...
خیلـی خاصـن...
اگـه همچیـن کسی رو داریـن اذیتـش نکنیـن...
ازش ایــراد نگیریـن...
تــرکش نکنیـن ...
خیلی شوخـن و جنگولک بازی در میــارن ولی احساس شــون قویــه...
آه کـه بکشـن خــــــــــــــــــــــــدا دنیـا رو واسشون زیــر و رو میکنـه...
پس قدرشو بدونین...