میثاق تنهــا

هیچ وقت،هیچ چیزی،اونطور که خودت میخوای پیش نمیره...

میثاق تنهــا

هیچ وقت،هیچ چیزی،اونطور که خودت میخوای پیش نمیره...

دختر و پسر در ﮐﺘﺎﺑﺨﻮﻧﻪ



دﺧﺘﺮﻱ ﺩﺭ ﮐﺘﺎﺑﺨﻮﻧﻪ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﮐﺘﺎﺏ ﺧﻮﻧﺪﻥ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﭘﺴﺮ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﮐﻨﺎﺭﺵ ﺍﻭﻣﺪ ﻭ ﺁﺭﻭﻡ ﺍﺯﺵ ﭘﺮﺳﯿﺪ: "ﻣﯽ ﺗﻮﻧﻢ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺑﺸﯿﻨﻢ؟" 
ﺩﺧﺘﺮ ﺑﺎ ﺻﺪﺍﯼ ﺑﻠﻨﺪ ﮔﻔﺖ : " ﻣﻦ ﺍﻣﺸﺐ ﺧﻮﻧﺘﻮﻥ ﻧﻤﯿﺎﻡ... " !
ﻫﻤﻪ ﺩﺍﻧﺸﺠﻮﯾﺎﻥ ﮐﻪ ﺗﻮ ﮐﺘﺎﺑﺨﻮﻧﻪ ﺑﻮﺩﻥ ﺑﺎ ﺗﻌﺠﺐ ﺑﻪ ﭘﺴﺮ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩﻥ ﻭ ﭘﺴﺮ ﺷﺮﻣﻨﺪﻩ ﺷﺪ. ﺑﻌﺪ ﺭﻓﺖ ﮔﻮﺷﻪ ﺍﯼ ﻧﺸﺴﺖ ﻭ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﺷﺪ.
ﭘﺲ ﺍﺯ ﭼﻨﺪ ﺩﻗﻴﻘﻪ ﺩﺧﺘﺮ ﻭﺳﺎﯾﻠﺶ ﺭﻭ ﺟﻤﻊ ﮐﺮﺩ، ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺍﺷﺖ ﺍﺯ ﮐﺘﺎﺏ خاﻧﻪ ﺧﺎﺭﺝ ﻣﯿﺸﺪ ﺭﻓﺘﻮ ﺩﺭ ﮔﻮﺵ ﭘﺴﺮ ﮔﻔﺖ : " ﻣﻦ ﺭﻭﺍﻥ ﺷﻨﺎﺳﯽ ﺧﻮﻧﺪﻡ، میدونم مرد ها به چه چیزی فکر میکنند! ﻣﯿﺪﻭﻧﻢ ﮐﺎﺭﯼ ﮐﺮﺩﻡ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﺯﺩﻩ ﺑﺸﯽ. "

ﭘﺴﺮﻩ ﺑﻠﻨﺪ ﺩﺍﺩ ﺯﺩ : " ﺍﻭﻩ! ۲۰۰ ﺗﻮﻣﻦ ﻭﺍﺳﻪ ﯾﻪ ﺷﺐ؟ ﺯﯾﺎﺩﻩ! " !
ﻫﻤﻪ ﺩﺍﻧﺸﺠﻮﻫﺎ ﺑﺎ ﻧﻔﺮﺕ ﺑﻪ ﺩﺧﺘﺮ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩﻥ!
ﭘﺴﺮﮎ ﭼﺸﻤﮑﯽ ﺯﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ : " ﻣﻨﻢ ﺣﻘﻮﻕ ﻣﯽ ﺧﻮﻧﻢ. ﻣﯿﺪﻭﻧﻢ ﭼﻄﻮﺭ ﺑﯽ ﮔﻨﺎﻩ ﺭﻭ ﮔﻨﺎﻩ ﮐﺎﺭ ﮐﻨﻢ! "

میثاق نوشت 1 : همیشه منم منم کردن، کار خوبی نیست! 
میثاق نوشت 2 : همیشه از شمــــا زرنگ تــــــــــــر هم وجود داره... 
میثاق نوشت 3 : همیشه پســــــــــــــرها زرنگ تــــــــــر از دختــــــــــــــرها هستند 
میثاق نوشت 4 : همیشه حق دارن! همه جا باید تفکیک جنسیتی بشه! که همچین اتفاقاتی پیش نیاد! 

از تمدن بزرگ تا بی تمدنی


گفتگوی یک زن با یک آخوند:


زن  : چه معنی میده که شهادت من نصف شهادت مرد ارزش داره ؟
آخوند : یادت رفته قبل اسلام شما رو زنده به گور می کردن ؟

زن  : چرا تو سوره نساء به شوهرم اجازه داده منو کتک بزنه ؟
آخوند : یادت رفته قبل اسلام شما رو زنده به گور می کردن؟

زن  : واسه چی حق ارث من نصف حق ارث مردهاست؟
آخوند : یادت رفته قبل اسلام شما رو زنده به گور می کردن؟

زن  : واسه چی امام اول تو نهج البلاغه گفته زنها ناقص العقل اند، نباید با آنها مشورت کرد؟
آخوند : معلوم میشه یادت رفته قبل اسلام شما رو زنده به گور میکردن ؟

زن : ای بابا این دین شما اصلا واسه زنها ارزش قائل نیست !
آخوند: یادت رفته بهشت زیر پای مادرانه ؟

زن  : برو بابا بهشت ارزونی خودت ، من احترام می خوام!
آخوند : پس معلوم میشه یادت رفته قبل اسلام شما رو زنده به گور می کردن.


زن  : اگه زنده به گور می کردن پس خدیجه و آمنه و حلیمه و سمیه و صدتا زن دیگه که داستاناشون در صدر اسلام اومده از کجا اومدن ؟
آخوند : همین سوالا رو می پرسی که اسلام میگه شما ناقص العقلی. پس معلوم میشه تو احترام به مقدسات حالیت نیست....


و این گونه بود که متاسفانه اسلام پیروز شد...


عشق حقیقی - میلان کوندرا



یکی از نشانه های عشق حقیقی آن است که به تو عشق ورزند ، بدون اینکه شایستگی اش را داشته باشی...

اگر زنی به من بگوید "عاشق توام، چون روشنفکری ، محترم هستی، برایم هدیه می خری و ظرف ها را هم خوب می شویی..."

مرا ناامید کرده ...

چنین عشقی بیشتر عملی خود پسندانه به نظر می رسد!

چقدر دلپذیر است که بشنوی: "من دیوانه ی توام، هر چند که روشنفکر و محترم نباشی، حتی اگر دروغگو، حرامزاده و خودبین باشی ..."

" میلان کوندرا "