با خوندن این مطلب اولین سوالی که به ذهنم اومد این بوده: ما چه بودیم و چه شدیم؟!
و اینکه:
آخر و عاقبت ما چه خواهد شد؟
این یه روز خوبی که میگن میاد، به من و امثال من و همسن و سال های من میرسد آیا؟!
ادامه مطلب ...
آورده اند که بهلول سکه طلائی در دست داشت و با آن بازی می نمود.
شیادی چون شنیده بود بهلول دیوانه است جلو آمد و گفت:
بهلول چون سکه های او را دید دانست که آنها از مس هستند و ارزشی ندارند به آن مرد گفت به یک شرط قبول می کنم:
بهلول به او گفت :
آن مرد شیاد چون کلام بهلول را شنید از نزد او فرار نمود.