-
ولنتاین...
دوشنبه 23 بهمن 1391 16:15
ناراحتین که روز ولنتاین کسیو ندارین باهاش برین بیرون؟!؟ . . . . . . . یادتون باشه... یه سری ها هستن که روز مادر کسیو ندارن بهش کادو بدن... یه سری ام روز پــــــــــــــدر رو بدون پـــــدر سپری می کنن... پس بیخیالش، خـــــــــــدا رو شکر کنید واسه داشته هاتون! پی نوشت : من ازینکه ولنتاین کسی رو ندارم ناراحت نیستما......
-
کاش میثاق میمرد و این روزها رو نمیدید...!
یکشنبه 22 بهمن 1391 15:30
-
چندین چیز جالب!
سهشنبه 17 بهمن 1391 22:53
دانشجویان ردیف اول کلاس همه باهوشن ولی فقط تا زمانی که دانشجوهای ردیف آخر مایل به رقابت نباشند! تقدیم به همه ردیف آخری های دانشگاه... ---------------------------- این عکس مرز شب و روز را در کره ی زمین نشان می دهد. ---------------------------- مـرز دریای شمال و بالتیک که به طور شگفت انگیزی هرگز از بین نمیرود... سوره...
-
دختر و پسر...
پنجشنبه 12 بهمن 1391 22:32
دختره به دوست پسرش می گه: برو یه نوشیدنی واسم بگیر! پسره: کولا یا پپسی دختره : کولا پسره : دایت یا عادی دختره : دایت پسره : قوطی یا شیشة دختره : قوطی پسره : کوچک یا بزرگ دختره : اصلا نمیخام .. واسم آب بیار پسره : معدنی یا لوله کشی دختره : اب معدنی پسره : سرد یا گرم دختره : میزنمتـــــا پسره : با چوب یا دمبـای دختره :...
-
تولد سوم و آخری واسه امسال!!!
دوشنبه 9 بهمن 1391 21:26
دیشب با چندین تن از دوستان زدیم بیرون... اول رفتیم قارون! (بچه های رشت میدونن کجاست!) نشستیم و شیرین خوردیم و چای و قلیون! معتاد نیستیما! تفریحی میکشیم! تولدی بود مشترک واسه سه نفر! من و اون دوستم و اون یکی دوستم! کاملا متوجه شدید کدوم دوستام رو گفتم دیگه؟! دوم رفتیم امیر بکنده! ولی دیدیم امیر بکنده رو کندن! (یعنی...
-
باورت بشود یا نه!
یکشنبه 8 بهمن 1391 11:56
باورت بشود یا نه ! روزی می رسد... که دلت برای هیچ کس ؛ به اندازه ی من تنگ نخواهد شد ! برای نگاه کردنم... ؛ خندیدنم... ؛ اذیت کردنم... ؛ عصبانی شدنم... ؛ گیردادن هام... ؛ زوری خندوندنت... ؛ برای تمام لحظاتى که در کنارم داشتی ! روزی خواهد رسید که در حسرت تکرار دوباره من خواهی بود... می دانم هیچوقت هیچکس تکرار من نخواهد...
-
پایان امتحانات!
پنجشنبه 5 بهمن 1391 10:07
امتحانات تموم شد! ولی همه خراب در خراب! سر امتحان آخری واقعا اینجوری شده بودم!!!
-
راستی آدم…
دوشنبه 2 بهمن 1391 23:22
میگویند: اسب نجیب است. سگ وفا دارست. روباه حقه باز است. شیر شجاعست. ... خوک شهوت رانست. خرگوش ترسوست. الاغ نفهم است. گرگ خونخوارست. ... راستی آدم… تو که همه اینها را یک جا داری چه جور جانوری هستی…!!!
-
تولدی دیگر!!!
شنبه 30 دی 1391 11:04
دیشب به مناسبت قرعه کشی خانوادگی همه عموها و عمه ها خونه ما بودن. بعد مراسم قرعه کشی واسه صرف چای چای شیرینی که گرفته بودم رو آوردم. پرسیدن از برای چیست؟؟؟ گفتم : تولدمه! گفتن مبارکه و ... قبلش آهنگ گلچین کرده بودم... آهنگ که پلی شد دوتا عموها اومدن وسط... کم کم محفل گرم شد... اصرار کردن که منم بله... یعنی برم وسط !...
-
چرا ؟!
سهشنبه 26 دی 1391 16:35
چرا واسه تجربه هات زندگیمو به باد دادی چرا همـه سادگیمــو قیمت خنـــده هات دادی مگـه تموم زندگـی به قیمت خستگیهــاست نگو هر کی که عاشقه پابند دلبستگیهاست این رسم روزگار نبود دل میکنم به راحتی عشقم باشه بازیچـــه ی شمــا دلای پاپتــی اما یـه روز تــو هم میشی بازیچــه ی یه حیلــه گر دیر و زودش دست خدا ست تو هم میشی یه...
-
تولدی غیر منتظره!
یکشنبه 24 دی 1391 01:21
-
تولــــــــــدم مبارک
شنبه 23 دی 1391 00:48
خدایــــــــــــــــــا اجازه هست ناصبوری کنم؟ به بزرگیت قسم از صبوری خسته ام... از فریادهـایی که در گلویم خفــه ماند و میماند... از اشک هایی که شبها تنها بالشم و تو شاهد آن هستید... و از حرف هــایی که زنــده به گور گشــت در گورستــان دلم... میدانی آسان نیست در پس خنده های مصنوعی گریه های دلت را، در بی پناهیت در پشت...
-
بازی باهــم بودن…!
پنجشنبه 21 دی 1391 00:26
کنــارت هستند؛ تا کـــی !؟ تا وقتـــی که به تو احتــیاج دارند … از پیشــت میروند یک روز ؛ کدام روز ؟! وقتی کســی جایت آمد … دوستت دارند ؛ تا چه موقع !؟ تا موقعی که کسی دیگر را برای دوســت داشـتن پیــدا کنـند… میگویــند : عاشــقت هســتند برای همیشه، نه… فقط تا وقتی که نوبت بــــــازی با تو تمام بشود! و این است بازی...
-
نشـــان...
دوشنبه 18 دی 1391 16:07
-
بدجوری یاد من بندازیش...
چهارشنبه 13 دی 1391 01:14
خــــــــدایا... به تـــــو سپردمش... خوشبختی اش را میخواهــــــــم... اما یــــــــــــــه خوهش ازت دارم... یه روزی... یه جــــــــایی... بغل اون غریبـــــــه... "مســـــــــــت مســـــــــــت"... بدجوری یاد مــــــــــــــــن بندازیش... ای خــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدا ...
-
قدر پسرهای خوب رو بدونید...
جمعه 8 دی 1391 11:46
پسرایـی هستـن کـه... ابروهاشون فابریک خودشونـه... صدای خنده هاشون تو خیابون نمیپیچـه... همونایی کـه نـه لکسوز دارن نـه کمـری... شلواراشون نـه خیلی براشون بزرگـه نـه خیلی کوچیک... اما... مـرام دارن... چشمشون همـه جـا کار نمیکنـه... و دنبـال موی بلونـد و چشم آبی نیستـن... همونایی کـه هدفشون نیاز جنسی شون نیست... و...
-
دمش گرم، باران رو میگم!
دوشنبه 4 دی 1391 23:48
دمش گرم... باران را میگویم... به شانه ام زد و گفت خسته شدی... امروز را تو استراحت کن... من بجایت می بارم...
-
زندگی شاید همین است...
شنبه 2 دی 1391 23:37
بی اراده بودن در چشمانش موج می زند، از نگاه سردش می توان فهمید که دیگر انگیزه ای برای ادامه دادن ندارد... لبخند می زند ، اما کافیست کمی دقیق تر به چهره اش بنگری ، درخواهی یافت که این لبخند تلخ ، چسبی است که بر لبانش چسبانده است... هم صحبتش که میشوی جز امید و آرزو نمی گوید ، اما تو چه میدانی که در دلش چه می گذرد!!!...
-
لرزش دست های یک آدم دل شکسته...
جمعه 1 دی 1391 18:59
-
حمید مصدق - دل هرکس دل نیست...
پنجشنبه 30 آذر 1391 00:17
من گمان می کردم... دوستی... همچون سروی سرسبز... چارفصلش... همه آراستگی ست... من چه میدانستم... دل هر کس... دل نیست... "حمید مصدق"
-
اخرش چرا اینطوری شد...؟
سهشنبه 28 آذر 1391 00:05
یه روزایی یه شبایی به یه ادمایی احتیاج داری گوشیتو بر میداری شمارشو بگیری اما میدونی بی فایدس اینقدر دلگیر و دلتنگی که یهو بخودت میای میبینی خیره شدی به یه صفحه ی خالی اشکات سرازیر شدن بعد با خودت فقط یه جمله میگی: اون همه دوست داشتن... اخرش چرا اینطوری شد...؟
-
عاشقت میمانم... + خنده های با صدا...
یکشنبه 26 آذر 1391 00:38
همه مرا به خنده های باصدا می شناسند... این بالش بیچاره ، به گریه های بی صدا... از اینجا احمق بودنت شروع میشود... وقتی میفهمی موجود دیگری را بیشتر از خودت دوست داری...
-
رد پای قشنگ
شنبه 25 آذر 1391 00:03
مهم نیست کف پاتو شستی یا نه... حتی مهم نیست کف پات نرمه یا زبر... اما این مهـمـــــــه که وقتی از زندگی کسی رد می شی... رد پای قشنگی از خودت به یادگار بگذاری...
-
یار شیرین من کو؟ کجاست؟
جمعه 24 آذر 1391 00:07
-
خـــــــــــدایا عاشقت هستم...
پنجشنبه 23 آذر 1391 00:09
ای زیباترین... شادی ام را به کسانی هدیه میکنم که آن را از من گرفتند... عشقم را بین کسانی تقسیم میکنم که دلم را شکستند... دعایم را نثار کسانی میکنم که نفرینم کردند... محبتم را به کسانی میدهم که بر دلم زخم نهادند... میخواهم بر غم تبرها، درخت شوم... میخواهم بر روی پاهایم بایستم تا آسمان شانه هایم را لمس کند... میخواهم...
-
دارا و سارا !
چهارشنبه 22 آذر 1391 00:29
مـــن " نـــدار " بـــودم ... کـــه عروســـک قصـــه ام پریـــد...! " دارا " کـــه باشـــی، " ســـارا " بـــا پـــای خـــودش بـــه سراغـــت می آیـــد...........................!
-
21 ﺩﺳﺎﻣﺒﺮ 2012
سهشنبه 21 آذر 1391 00:45
21 ﺩﺳﺎﻣﺒﺮ 2012 ﺑﺮ ﺍﺳﺎﺱ ﭘﯿﺸﮕﻮﯾﯽ ﺍﻗﻮﺍﻡ ﻣﺎﯾﺎ ﻭ ﻧﻮﺳﺘﺮ آﺩﺍﻣﻮﺱﺁﺧﺮﯾﻦ ﺭﻭﺯ ﺩﻧﯿﺎ ﺍﺳﺖ! 21 ﺩﺳﺎﻣﺒﺮ 2012 ﺭﻭﺯ ﺟﻤﻌﻪ ﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﺍﺳﻼﻡ ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ ﺟﻤﻌﻪ ﻇﻬﻮﺭﻣﯿﮑﻨﺪ! 21 ﺩﺳﺎﻣﺒﺮ 2012 ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺑﺎ ﺷﺐ ﯾﻠﺪﺍ ﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﺯﺭتشت ﮔﻔﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﮐﻪ ﺳﻮﺷﯿﺎﻧﺖ ﻣﻨﺠﯽ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎ ﺩﺭ ﺷﺐ ﯾﻠﺪﺍ ﻇﻬﻮﺭﻣﯿﮑﻨﺪ! 21 ﺩﺳﺎﻣﺒر 2012 ﺑﺮ ﺍﺳﺎﺱ ﻧﻈﺮﯾﺎﺕ ﻋﻤﻠﯽﺩﺍﻧﺸﻤﻨﺪﺍﻥ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﻣﺮﺣﻠﻪﭘﻨﺠﻢ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺯمین اﺳﺖ! 21...
-
پسر کوچولو و مادر
دوشنبه 20 آذر 1391 01:30
پسر کوچولو به مادر خود گفت: مادر داری به کجا می روی؟ مادر گفت: عزیزم بازیگری معروف که از محبوبیت زیادی برخوردار است به شهر ما آمده است. این طلایی ترین فرصتی است که می توانم او را ببینم وبا او حرف بزنم، خیلی زود برمیگردم. اگر او وقت آن را داشته باشد که با من حرف بزند چه محشری می شود. و در حالی که لبخندی حاکی از شادی به...
-
کاش یکی بود...
جمعه 17 آذر 1391 23:22
کاش یکی بود... کاش یکی بود که میشد دو کلام باهاش درد دل میکردم... کاش تنهایی هیچ وقت معنا نداشت... کاش... . . . ای خـــــــــــدا ... چرا بدادم نمیرسی ؟؟؟
-
خـــــــــــدا
چهارشنبه 15 آذر 1391 14:29
خـــــــــــدا تنهــــــــــــــــا روزنه امیدی است که هیچگاه بسته نمی شود، بــا دهــان بستــه هـم می تـوان صـدایــش کـرد، بـا پــای شکستــه هـم می توان سراغـش رفت، تنهـــــــا اوست که وقتـی همـــه رفتنـد می ماند، وقتی همـــــه پشت کردند آغــــــوش می گشاید، وقتی همـــــه تنهایت گذاشتند محرمت می شود، و تنها سلطانیست...