-
ای خــــــدا... طلبم رو میخوام!!!
چهارشنبه 15 آذر 1391 14:27
خدایــــــــــــا! یک مرگ بدهکارم و هزاران آرزو طلبکار... خسته ام !!! یا طلبم را بده یاطلبت رابگیر... !!!َ
-
قـطع امید کرده اند!
دوشنبه 13 آذر 1391 00:32
می دانی…؟ پزشکان که هیچ، حتی مأموران “بازیافت” هم، از این قـــلب شـــکسته ، قـطع امید کرده اند !!!
-
دلـــم تـــنــگ شـــده بـرای تـو کـه نــه ولی ...
جمعه 10 آذر 1391 16:57
دلـــم ... بـرای تـو کـه نــه ... ولـــی ... بــرای روزهــای بــا هــم بـودنــمــان تـــنــگ شـــده ... بـرای تـو کـــه نـه ... ولـی ... بـــرای :: مــواظـب خــودت بــاش :: گفتن تـــنـــگ شـــده ... بــرای تــو کــه نــه... ولـی بــرای نــگــاهـی کــه تــا پـیــچ ســر کــوچـه تــعـقــیـبـت مـی کـرد تـنـگ شـده ......
-
دلگیرم...
پنجشنبه 9 آذر 1391 00:55
دلم نگرفته از اینکه رفته ای! دلگیرم از همه دوست داشتن هایی که گفتی ولی نداشتی...
-
لعنت...
دوشنبه 6 آذر 1391 19:27
-
دست نزن!
چهارشنبه 1 آذر 1391 22:23
شیشه نازک احساس مرا دست نزن ! چندشم می شود از لکه انگشت دروغ ...!!! آنکه میگفت: احساس مرا می فهمد... کو؟ کجا رفت؟ احساس مرا خوب فروخت...
-
دلتنگی...
شنبه 27 آبان 1391 00:53
دلتنگی مثه آتیش زیر خاکستره...! گاهی فکر میکنی که تموم شده اما یه دفعه همه چی رو به آتیش می کشه...
-
باز باران...
چهارشنبه 24 آبان 1391 00:08
باز باران با ترانه میخورد بر بام خانه، خانه ام کو؟ خانه ات کو؟ آن دل دیوانه ات کو؟ روزهای کودکی کو؟ فصل خوب کودکی کو؟ یادت آید روز باران گردش یک روز دیرین، پس چه شد دیگر کجا رفت خاطرات خوب و رنگین، در پس آن کوچه بن بست در دل تو آرزو هست، کودک خوشحال دیروز، غرق در غم های امروز، یاد باران رفته از یاد، آرزوها رفته بر...
-
اشک - حسین پناهی
سهشنبه 9 آبان 1391 22:02
* مگه اشک چقدر وزن داره…؟ * * که با جاری شدنش ، اینقدر سبک می شیم… * " حسین پناهی "
-
" بی " - حسین پناهی
جمعه 5 آبان 1391 20:00
این روزها “بــی” در دنیای من غوغا میکند! بــیکس ، بــیمار ، بــیزار ، بــیچاره بــیتاب ، بــیدار ، بــییار ، بــیدل ، بـیریخت،بــیصدا ، بــیجان ، بــینوا ، بــیحس ، بــیعقل ، بــیخبر ، بـینشان ، بــیبال ، بــیوفا ، بــیکلام ، ،بــیجواب ، بــیشمار ، بــینفس ، بــیهوا ، بــیخود،بــیداد ،...
-
رو به راه...
چهارشنبه 3 آبان 1391 13:11
حالم را پرسیدند، گفتم رو به راهم... اما نمیدانند که رو به راهی هستم که تـــو رفته ای... !!!
-
ای خــــــــــدا...
یکشنبه 30 مهر 1391 10:51
وای از دست این لحظه های نفسگیر ای خـــــــــــــدا بیا و دست های سردم رو بگیر خسته ام... دلم گرفته و دل شکسته ام در حسـرت لحظه ای آرامشم همچنان اشک از چشمانم می ریزد و در انتظـــــــــــــار طلوعی دوباره ام...
-
آرزو...
سهشنبه 18 مهر 1391 13:08
تاریکی اتاقم شکسته می شود با نوری ضعیف... لرزشی روی میز کنار تختم میفتد... از این صدا متنفر بودم اما چشم هایم را میمالم... new message تا لود شود آرزو می کنم... کاش تو باشی... سکوت می کنم... آرزوی بی جایی بود...
-
معنای واقعی تنهایی...
سهشنبه 11 مهر 1391 16:32
ای خــــــــدا ... میثاق تنهـــــــــــــــــــــــــــا ، تنهـــــــــــــــــــــــــــاتــــــــــــــــــر شد...
-
داستان زیبـــــــــــــــا...
پنجشنبه 5 مرداد 1391 20:41
معلم پرسید: عشق چیست؟ هیچکس جوابی نداد همه ی کلاس یکباره ساکت شد همه به هم دیگه نگاه می کردند ناگهان لنا یکی از بچه های کلاس آروم سرشو انداخت پایین در حالی که اشک تو چشاش جمع شده بود. لنا 3 روز بود با کسی حرف نزده بود بغل دستیش نیوشا موضوع رو ازش پرسید .بغض لنا ترکید و شروع کرد به گریه کردن معلم اونو دید و گفت: لنا...
-
دل تنگ...
دوشنبه 4 مهر 1390 08:41
ارزش قطره های باران را گل های تشنه میدانند و قدر دوستان خوب را دل های تنگ...
-
تولدت مبارک...
یکشنبه 3 مهر 1390 02:26
-
دل به دل راه دارد؟!
چهارشنبه 30 شهریور 1390 00:26
به تو اندیشیدن را عادتی ساخته ام... بهر تنهایی خویش... دل به دل راه ندارد هرگز... مردمان می گویند دل به دل راه قشنگی دارد... که درونش همه عشق است و وفا... و ندارد راهی به در بسته خاموش جفا... حال من می گویم ... دل به دل راه ندارد هرگز.. به یقین دل به دل راه اگر داشت تو می دانستی... که دلم را به قشنگی نگاهت بستم......
-
داستان کوچولو ۵ + ۱۱ عدد عکس واسه لات شدن!
یکشنبه 6 شهریور 1390 02:16
سلام به همه مثل دفعات قبل سه تا داستان کوچولو گذاشتم! البته این دفعه یکم از کوچولو بزرگتر هستن! حال میرید خوتون میبینید... ۱ ) مهمترین عضو بدن! ۲ ) قدردانی چیست! ۳ ) همه چهار زن دارند! ۱۱ تا عکس هم گذاشتم که راه و روش لات شدن رو آموزش میده! واسه اونایی که دوست دارن لات بشن! ( البته جدی نگیریدا! بیشتر واسه خندست! حلا...
-
خواب محبت...
شنبه 5 شهریور 1390 02:38
گونه های تر من دست پر مهر کسی را حس کرد... سرمن ناز و نوازش ها دید... یک نفر نام مرا زیبا برد... و به اندازه قلبم دل او نیز تپید... شب سردیست و من با دل سرد به خودم میگویم: خبری نیست بخواب... باز هم خواب محبت دیدی ... !!!
-
سرابِ من بیا...
شنبه 22 مرداد 1390 01:51
حریصانه آخرین جرعه های بودن را سر می کشم ومستی خویش را با ناله فریاد می کنم ... در هم آغوشی گرمای مستی دلتنگ٬ قاب عکس شکسته ات می شوم صدایت٬ در کوچه های تنگ وباریک ذهنم می پیچد وباسکوتت باز بر من لبخند می زنی آرامشی یاس آلود٬ بغضم را می خورد وامیدی پندار گونه٬ دست تنهاییم را می گیرد پرشتاب قدم بر می دارم تا گام های...
-
عشــــــــــــــــق غیر واقعی ؟!!؟
شنبه 15 مرداد 1390 05:06
حتما بخونید... یکم ناراحت کننده هستش ولی ارزش خوندن رو داره... این داستانو از وبلاگ دوستم برداشتم... دوستم نوشته بود عشق واقعی! ولی من نوشتم عشق غیر واقعی! چون بنطرم اگه عشق شون واقعی بود آخرش اونطور نمیشد... امروز روز دادگاه بود و منصور داشت از همسرش جدا می شد ... منصور با خودش زمزمه کرد ... چه دنیای عجیبی است این...
-
تست هوش جالب و ساده
پنجشنبه 13 مرداد 1390 01:35
سؤالات: سؤال 1 : چگونه میتوان یک زرافه را داخل یک یخچال قرار داد؟ سؤال 2 : چگونه میتوان یک فیل را داخل یک یخچال قرار داد؟ سؤال 3 : شیر، سلطان جنگل، تمام حیوانات را به یک گردهمایی فرا میخواند. تمام حیوانات به جز یکی از این حیوانات در گردهمایی شرکت می کنند. حیوانی که غایب بوده کدام است؟ سؤال 4 : شما باید از یک رودخانه...
-
آلبوم خاص ( نگاه تو )
شنبه 8 مرداد 1390 01:36
دلم نمیتونه دل بکنه فکر تو خواب و خیال منه نگام که میکنی یه جور خاص می دزدی قلبمو بگو کجاس اگر هنوزم رو حرفتی نگاه گرمتو ازم نگیر اگر هنوزم به فکرمی مثل قدیما واسم بمیر نگاه تو واسم یه نگاه خاصه واسه اینه که دلم تورو خواسته قسم به جون تو به تو و احساس تو یه قسم آسه ب خدا وجود من خدای احساسه سهم منی تو با خاطره هات...
-
داستان کوچولو ۴
پنجشنبه 23 تیر 1390 01:54
آدامخورها !! پنج آدمخوار در یک شرکت استخدام شدند. هنگام مراسم خوشامدگویی رئیس شرکت گفت: "شما همه جزو تیم ما هستید.شما اینجا حقوق خوبی میگیرید و میتوانید به غذاخوری شرکت رفته و هر مقدار غذا که دوست داشتید بخورید، بنابراین فکر کارکنان دیگر را از سر خود بیرون کنید." آدمخوارها قول دادند که با کارکنان شرکت کاری...
-
قصه شمع و پروانه
یکشنبه 19 تیر 1390 08:57
سالها قصه ی شمع و پروانه را بارها گوش میدادم اما هیچ وقت نمیدانستم چرا پروانه با اینکه میداند شمع در فکر سوزاندن بال های اوست باز هم دیوانه وار به دورش میچرخد یا چرا شمع با اینکه عشق پروانه را میبیند باز هم به فکر سوزاندن بال های پروانه است؟؟؟ دروغ نمیگویم هنوز هم نمیدانم ولی حس پروانه را درک میکنم آخر خودم پروانه ای...
-
شرط بندی پیرزن
سهشنبه 14 تیر 1390 00:12
یک روز خانم مسنی با یک کیف پر از پول به یکی از شعب بزرگترین بانک کانادا مراجعه نمود و حسابی با موجودی 1 میلیون دلار افتتاح کرد. سپس به رئیس شعبه گفت به دلایلی مایل است شخصاً مدیر عامل آن بانک را ملاقات کند. و طبیعتاً به خاطر مبلغ هنگفتی که سپرده گذاری کرده بود، تقاضای او مورد پذیرش قرار گرفت. قرار ملاقاتی با مدیر عامل...
-
صدایی عجیب!!!
یکشنبه 12 تیر 1390 23:58
اتومبیل مردی که به تنهایی سفر می کرد در نزدیکی صومعه ای خراب شد. مرد به سمت صومعه حرکت کرد و به رئیس صومعه گفت: «ماشین من خراب شده. آیا می توانم شب را اینجا بمانم؟» رئیس صومعه بلافاصله او را به صومعه دعوت کرد. شب به او شام دادند و حتی ماشین او را تعمیر کردند. شب هنگام وقتی مرد می خواست بخوابد صدای عجیبی شنید. صدای که...
-
طرز تهیه آدم باکلاس!
شنبه 11 تیر 1390 16:04
اگر شما ذاتا انسان با کلاسی هستید که هیچ! در غیر این صورت باید از هر فرصتی برای نشان دادن این موضوع استفاده کنید. شاید باورتان نشود، ولی شما میتوانید از جراحت خود نیز برای کلاس گذاشتن استفاده کنید. فقط کافیست جوابهای زیر را با اندکی قیافه موجّه بیان کنید: اگر شصت پای شما زیر اجاق گاز گیر کرده و شما آن را باندپیچی...
-
معنی عشق
جمعه 10 تیر 1390 02:27
عشق بیداد من باختن یعنی لحظه عشق جان سرزمین یعنی یعنی زندگی پاک من عشق لیلی و قمار مجنون در عشق یعنی ... شدن ساختن عشق دل یعنی کلبه وامق و یعنی عذرا عشق شدن من عشق فردای یعنی کودک مسجد یعنی الاقصی عشق من یک نفر... یک جایی... تمام رویاهایش لبخند توست و زمانی که به تو فکر میکنه احساس میکنه که زندگی واقعا با ارزشه پس...